الحقُ مَعَکم و فیکُم و مِنکُم و إلیکُم و أنتُم أهلُهُ و مَعدِنُه

سیری در سیره اهل بیت(علیهم السلام)
مشخصات بلاگ
الحقُ مَعَکم و فیکُم و مِنکُم و إلیکُم و أنتُم أهلُهُ و مَعدِنُه


حادثه غدیر خم یک حادثه بسیار مهم و تعیین کننده تاریخ اسلام است، به این حادثه از دو دیدگاه و از دو بعد می شود نگاه کرد. یک بعد مخصوص شیعه است، یک بعد متعلق به همه فرق اسلامی است. با توجه به بعد دوم این حادثه، باید این روحیه و احساس در همه مسلمان های عالم بوجود بیاید که عید غدیر که یاد آور این حادثه بزرگ است فقط متعلق به شیعه نیست.

بُعد اول حادثه همانطور که گفته شد مخصوص شیعیان است، زیرا در این حادثه امیر المومنین به وسیله پیغمبر به خلافت منصوب شده است و در همان روز و در همان ماجرا کسانی از رسول خدا پرسیدند که ای رسول خدا آیا این اعلان از طرف توست یا از طرف خدا؟ فرمود: " من الله و رسوله" (الاحتجاج، 1، 82) یعنی هم امر الهی است و هم از سوی من است. این حادثه را از این دید شیعیان بزرگ می دارند که اعتقاد شیعه – یعنی خلافت بلافصل امیرالمومنین- بیشتر از همه دلایل، مستند به این حادثه است. البته بحث در باب استنباط و استدلال به این حادثه در کتاب های فراوان و متعدد در طول تاریخ اسلام از روز اول تا امروز ادامه داشته ....و اما بعد دوم حادثه که از لحاظ اهمیت کمتر از این بعد نیست، یک امر مشترک بین شیعه و سنی است...

حادثه عبارت است از این که رسول خدا در سال دهم هجرت به حج مشرف شدند با جمعی از مسلمانان از مدینه و از سایر نقاط جزیره العرب که مسلمان شده بودند. در این سفر پیغمبر از حج خانه خدا برای بیان مفاهیم اسلامی، چه سیاسی، چه نظامی، چه اخلاقی و چه اعتقادی استفاده کامل و شایان توجهی کردند..... مسائل عمده سیاسی و اجتماعی جهان اسلام را پیغمبر اکرم در این سخنرانی ها بیان کردند و در همین سخنرانی ها همین حدیث "ثقلین" را هم ذکر کردند، که حدیث ثقلین این است که فرمودند: من وقتی از میان شمار رفتم دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم" کتاب الله و عترتی" قرآن را و عترتم را. بعد دو انگشت سبابه شان را پهلوی هم قرار دادند و فرمودند: آن دو مثل این دو هستند، که دو انگشت سبابه هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. بعد فرمودند: مثل این دو نیستند، انگشت سبابه و وسطای یک دستشان را بلند کردند، گفتند من عترت و کتاب را مثل این دو نمی دانم که انگشت سبابه و وسطی، یکی از یکی بلند تر است؛ بلکه مثل دو انگشت سبابه اند که هیچ کدام بر آن دیگری ترجیهی ندارد.

و مسئله عترت را مطرح کردند. بعد از این که اعمال حج انجام گرفت بلاقاصله راه افتادند طرف مدینه. در بین راه در یک سه راهی که باید قوافل مدینه از قوافل یمن از هم جدا می شدند. محلی به نام غدیر خم، حضرت ایستادند و در حالی که نقل می کنند شاهدان و حاضران حادثه که هوا به قدری داغ بود که اگر گوشت روی زمین می انداختند کباب می شد، در یک چنین وضعیتی همه می روند روی بلندی می ایستند تا مردم تدریجا جمع می شوند، وقتی می بینند همه جمع شدند، بعد مسئله ولایت را " من کنت مولاه فهذا علی مولاه" را اعلان می کنند و دست امیرالمومنین را می گیرند بلند می کنند این جور که همه ببینند. و در روایات متعدد هست که زیر بغل علی بن ابی طالب دیده شد وقتی که دست را بلند کردن، برای اینکه به همه نشان بدهند. این اجمالی از حادثه است.

آن بعدی که مورد نظر من است- بعد بین المللی و بین الفِرق اسلامی که مخصوص شیعه نیست- این است که اگر فرض کنیم که پیغمبر در این اعلان، که حتما این اعلان گرفته و این جمله از زبان پیغمبر صادر شده، اگر فرض کنیم نمی خواست رسول خدا حکومت بلافصل امیرالمومنین را بیان کند، حداقل این بود که می خواست موالات و پیوند رابطه عمیق مسلمین با امیرالمومنین و عترت خود را در این بیان استقرار ببخشد و تثبیت کند. علت این که پیغمبر عترت را در کنار قرآن می گذارد، هم در سخنرانی منی و در حدیث ثقلین- که حدیث ثقلین ظاهرا بارها هم از پیغمبر صادر شده- و هم در حدیث غدیر و در واقعه غدیر- تکیه روی امیرالمومنین و شخص او- علت این که این رابطه را برقرار می کند، از جمله این است که مردم در طول زمین اولا یک نمونه های کامل از انسان طراز اسلام، از انسان مقبول و مورد پذیرش اسلام را ارائه بدهد به مردم و به همه نسل های آینده. نمونه کامل انسان را به صورت مجسم و عینی با حالات واضح و غیر قابل تردید در اختیار همه انسان ها بگذارد، بگوید تربیت اسلامی باید به این سمت حرکت کند و شخصیت انسان مسلمان، آن شخصیتی است که غایت و نمونه کاملش اینهایند. انسان هایی که طهارتشان، علمشان، تقوایشان، درست کاری شان، عبودیتشان در مقابل خدا، احاطه شان به مسائل اسلامی، فداکاری شجاعانه شان برای تحقق آرمان های اسلامی و از خود گذشتگی شان برای همه آشکار و واضح است. امیرالمومنین را به عنوان یک نمونه معرفی می کند که مردم – چه مردم آن زمان، مردم نسل های دیگر- با او پیوند برقرار کنند، رابطه داشته باشند. حالا گیرم به عنوان خلیفه بلافصل بعد از پیغمبر هم، عملا نشد و بعد از گذشت بیست و پنج سال جانشین شد، بالاخره که خلیفه پیغمبر شد، بالاخره که مقام امامت او تثبیت شد، بالاخره که همه مسلمان ها او را به عنوان آن فردی که پیشوای جامعه است قبول کردند. این خصوصیت، این پیوند، این رابطه، همه مسلمان ها را نسبت به شخصیتی که همه قبول دارند که خلیفه پیغمبر است – منتهی بعضی می گویند خلیفه بلافصل پیغمبر، بعضی معتقدند نه، خلیفه بعد از بیست و پنج سال- این شخصیتی که همه مسلمان ها او را به عنوان جانشینی پیغمبر قبول دارند باید برای همه مسلمان ها به عنوان یک الگو، یک مسطوره کامل از انسان اسلامی، جاودانه بماند. و پیوند میان او و میان مسلمان ها باید تا ابد به عنوان یک رابطه فکری، رابطه اعتقادی، رابطه عاطفی، رابطه عملی باقی بماند.

امیرالمومنین با این دیدگاه دیگر متعلق به شیعیان نیست متعلق به همه مسلمان هاست. و مخصوص امیرالمومنین هم نیست، بلکه عترت و خاندان پیغمبر و ائمه شیعه که اولاد امیرالمومنین هستند آنها هم، چون که مشمول عترت هستند، آنها هم همواره به عنوان نمونه کامل انسان اسلامی در دیدگاه مسلمان ها باید باقی بمانند، این یک نکته. ثانیاً با تعیین عترت در کنار قرآن و با اعلام لزوم پیوند میان مسلمین و میان عترت، در حقیقت رسول اکرم تکلیف تحریف ها در قرآن و انحراف از مفاهیم اصلی قرآن را هم روشن کرده. آنجایی که دستگاههای زر و زور برای مصالح خودشان مفاهیم اسلامی را منحرف می کنند، قرآن را بد معنا می کنند، مسلمان ها را گمراه می کنند، آن مرجعی، آن محوری و قطبی که باید مردم را آگاه کند که حقیقت چیست، مفهوم و معرفتِ درست کدام است و مردم را از گمراهی نجات بدهد، و مردم باید حرف او را گوش کنند، او عترت است.

و این همان چیزی است که امروز برای دنیای اسلام یک ضرورت و یک امر لازم است. امروز همه مسلمان ها احتیاج دارند که از معارف اسلامی که از طریق اهل بیت پیغمبر می رسد استفاده کنند، فرق نمی کند که معتقد باشند به امامت بلافصل امیرالمومنین و امامت اولاد او یا معتقد نباشند. البته شیعه عقیده حق و مستفاد قطعی از این حدیث را خلافت بلافصل می داند و به معتقد و پایبند است. آنهایی هم که به این عقیده پایبند نیستند – یعنی برادران اهل سنت- ارتباط و پیوند فکری و عقلانی و اعتقادی و عاطفی خودشان را از خاندان پیغمبر و امیرالمومنین باید قطع نکنند. لذا مسئله غدیر از این بعد دوم که بعد ایجاد پیوند میان علی بن ابی طالب و عترت پیغمبر با آحاد مسلمان هاست، مال همه مسلمان هاست.(انسان 250 ساله، ص50 - 54)

  • سجاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی